کد خبر: 15251 0

فولاد ایران در نقطه بازنگری؛ وقتی مزیت‌های طبیعی به دام ساختاری بدل می‌شوند

فولاد ایران در نقطه بازنگری؛ وقتی مزیت‌های طبیعی به دام ساختاری بدل می‌شوند

چهار دهه پس از رشد شتابان صنعت فولاد ایران، نشانه‌ها حاکی از آن است که مزیت‌های سنتی این صنعت ــ از انرژی ارزان تا مواد اولیه فراوان ــ دیگر کارایی گذشته را ندارند. ناترازی انرژی، فرسایش منابع معدنی، سیاست‌های ناپایدار صادراتی و عقب‌ماندگی فناورانه، چهره‌ی جدیدی از چالش در صنعتی ترسیم کرده‌اند که روزی نماد قدرت صنعتی ایران بود.

به گزارش آهن نیوز؛صنعت فولاد ایران در چهار دهه گذشته یکی از معدود حوزه‌هایی بود که توانست بر پایه مزیت‌های طبیعی، انرژی ارزان و نیروی انسانی جوان، به جایگاه دهم جهانی در تولید فولاد دست یابد.
اما امروز همان مزیت‌ها به‌تدریج رنگ می‌بازند؛ نه به‌دلیل ضعف بنگاه‌ها، بلکه به‌واسطه‌ی تغییر بنیادین در محیط نهادی و اقتصادی کشور.

۱. انرژی؛ از مزیت تا گلوگاه

روزی برق و گاز ارزان، ستون رقابت‌پذیری فولاد ایران بود. اما اکنون، کمبود گاز و ناترازی شبکه برق، به نقطه ضعف تبدیل شده است. تنها در تابستان ۱۴۰۳، بیش از ۴۰ روز از ظرفیت تولید فولادسازان بزرگ از مدار خارج شد. سهم انرژی در بهای تمام‌شده از ۷ به بیش از ۱۵ درصد رسیده و قطعی‌های مکرر تولید را تهدید می‌کند. نتیجه روشن است: تولید از دست‌رفته، اشتغال از دست‌رفته و صادرات از دست‌رفته.

۲. مواد اولیه؛ از زنجیره ملی تا رقابت درون‌صنعتی

سنگ‌آهن و گندله که روزی مزیت استراتژیک ایران بود، اکنون به منبع رقابت منفی بدل شده‌اند. کاهش سرمایه‌گذاری معدنی و توقف اکتشاف، باعث گسست زنجیره فولاد شده است. بسیاری از شرکت‌ها برای بقا ناچار به خرید معادن کوچک یا تشکیل کنسرسیوم‌های تأمین شده‌اند؛ اقدامی که در کوتاه‌مدت ضروری اما در بلندمدت نشانه ضعف سیاست‌گذاری کلان است.

۳. بازارهای صادراتی؛ فرصت‌های از‌دست‌رفته

در دهه ۱۳۹۰، ایران می‌توانست به قطب صادرات فولاد خاورمیانه تبدیل شود. اما تحریم‌ها و تصمیم‌های داخلی مانند عوارض صادراتی و الزام بازگشت ارز در نرخ‌های دستوری، عملاً این مسیر را مسدود کردند. اکنون بخش بزرگی از فولاد کشور، به‌جای ارزآوری، پشت درهای بسته مجوزها مانده است.۴. فناوری و سرمایه انسانی؛ تأخیر در گذار به فولاد سبز

جهان به‌سرعت در حال حرکت به‌سوی تولید فولاد کم‌کربن است. کشورهایی مانند ترکیه و هند با سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین (DRI-EAF) و انرژی تجدیدپذیر، مزیت‌های آینده را خلق می‌کنند. در ایران اما نوسانات ارزی و نبود سیاست صنعتی پایدار، مانع شکل‌گیری چنین گذارهایی شده است.

با این حال، تلاش‌هایی در بخش خصوصی قابل توجه است؛ فولاد مبارکه، فولاد خوزستان و کاوه جنوب با نوسازی خطوط تولید، سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های اختصاصی و بازچرخانی آب، نشان داده‌اند که هنوز می‌توان مزیت‌های جدید ساخت. اما این اقدامات پراکنده، جایگزین سیاست صنعتی ملی نیست.

نتیجه‌گیری:

فولاد ایران دیگر صنعتی مبتنی بر «مزیت طبیعی» نیست؛ بلکه نیازمند «مزیت نهادی» است.
یعنی محیطی با انرژی قابل پیش‌بینی، سیاست صادراتی پایدار و نرخ تسعیر واقعی. در غیر این صورت، همان صنعتی که روزی موتور رشد صنعتی ایران بود، ممکن است به باری بر دوش اقتصاد بدل شود. اکنون زمان بازنگری در حکمرانی فولاد است:
از مداخله‌گری به تنظیم‌گری، از مدیریت مقطعی به برنامه‌ریزی پایدار.
زیرا هیچ جهش ارزی یا تورم قیمتی، نمی‌تواند ضعف ساختاری مزیت‌ها را جبران کند.

انتهای خبر/ص

اشتراک‌گذاری

ارسال نظر

نظرات

هنوز نظری برای این مطلب ثبت نشده است.