کد خبر 4933
۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۵

نژادفلاح: تاج و ساکت در کار بازار آهن هستند

نژادفلاح: تاج و ساکت در کار بازار آهن هستند

محمدحسین نژادفلاح یکی از باسابقه‌ترین اعضای هیات‌مدیره باشگاه پرسپولیس به حساب می‌آید. نژادفلاح که در سوابقش دو دوره نمایندگی مجلس هم به چشم می‌خورد با چندین مدیر سابقه همکاری دارد و زمانی که پرسپولیس در شرایط خوبی قرار نداشت در مدت زمان کوتاهی که سرپرستی مدیرعاملی این باشگاه را برعهده داشت پای برانکو را به ایران باز کرد تا در دوران باشکوه پرسپولیس نقش پررنگی داشته باشد.

به گزارش آهن نیوز؛ نژادفلاح از زمان حضور برانکو در پرسپولیس حرف‌های زیادی دارد و مصاحبه‌ای که قرار بود در خصوص قوانینی مثل سقف قرارداد برای باشگاه‌ها باشد تحت‌الشعاع حرف‌های عضو سابق هیات‌مدیره پرسپولیس قرار گرفت و در ابعاد وسیع‌تری به رشته تحریر درآمد.

در ادامه مصاحبه اختصاصی با محمدحسین نژادفلاح را بخوانید:

مدتی بود از شما خبری نداشتیم. قرار نیست به عنوان یکی از اعضای هیات‌مدیره به پرسپولیس ملحق شوید؟ 

کارمند وزارت ورزش هستم و فعلا که فرصت این اتفاق پیش نیامده است.

شما یکی از باسابقه‌ترین اعضای هیات‌مدیره پرسپولیس  هستید . 

من با مرحوم عباس انصاری‌فرد و محمدحسن انصاری‌فرد و حبیب کاشانی در دو دوره و رویانیان هم در دو دوره و داریوش مصطفوی همکاری داشتم و در نهایت هم‌ خودم به عنوان سرپرست در این تیم فعالیت کردم.‌

بی‌تعارف بگویید در جلسات هیات‌مدیره، اعضا فقط چای و بیسکویت میل می‌کنند یا در تصمیمات تاثیرگذار هستند؟‌

نه. حداقل در دوره‌هایی‌که خودم بودم، نمی‌پذیرم. دوره‌هایی که کوتاه هم ‌نبود. شاید نزدیک به پانزده سال عضو هیات‌مدیره پرسپولیس بودم. به عنوان مثال در دوره مدیریت کاشانی، آقای سعید لو بود که در آن زمان‌ معاون اجرایی رییس‌جمهور بود و محمد مایلی کهن و محمدحسن انصاری‌فرد و من و حسین فدامالک که آن زمان ‌هم ‌معاون رییس‌جمهور بود حضور داشتیم. چه کسی می‌خواست برای ما تصمیم بگیرد؟ همه در بالاترین سطح بودند. در دوره‌های قبل هم همینطور. در مجموع من این حس را نداشتم که هیات‌مدیره به اصطلاح ماشین امضا است! نه. در تصمیمات تاثیرگذار بودند. می‌دانید که عمده‌ترین تصمیم که همان انتخاب مدیرعامل است وجه اشتراکش همان است که همه حق اظهارنظر دارند. نهایتا وزیر ورزش یا رییس‌جمهور به خصوص در دوره احمدی‌نژاد نه آنکه بخواهد دخالتی کند اما بی‌تاثیر نبود. یعنی نظرات را می‌پرسیدند. بهتر است اینطور بگویم که در جریان تصمیم‌گیری‌ها قرار می‌گرفتند.

نظر هواداران تا چه اندازه در تصمیمات مدیریتی باشگاه‌ها تاثیرگذار است؟ 

صد در صد. به معنای واقعی تاثیرگذارترین عامل در تصمیمات کلان هواداران هستند. خودم با تمام احترامی که برای حمید درخشان ‌قائل بودم و ‌هستم باید در اینجا بگویم قبل از آمدن درخشان رفتار خوبی با علی دایی نشده بود و آن تصمیم و رفتار شایسته اسطوره فوتبال ما نبود و یک جوری حرمت‌شکنی نسبت به آقای دایی شد. برگردیم سر اصل صحبت. وقتی آمدم فقط آقای درخشان را به یک نکته توجه دادم: گفتم نه نظر من این است نه نظر هیات‌مدیره و نه نظر روسا این است. گفتم آقای درخشان صدای هواداران را می‌شنوید؟ گفت بله. گفتم‌ شما چهره‌ دوست‌داشتنی برای من هستی نظر شما چیست؟ ایشان فضا را باز گذاشت و به طرف استعفا رفت تا من بتوانم تصمیم بگیرم. تاکید می‌کنم سکوها تعیین‌کننده‌ترین عامل است. گاهی مدیران سطح بالا مثل وزیر یا نمایندگان مجلس یا معاونین رییس‌جمهور و شخص رییس‌جمهور می‌گویند آیا نظر هواداران را می‌پرسید یا شنیدید یا در مطبوعات دیدید؟ همیشه یک نگاه جدی به‌ هواداران وجود دارد هرچند بعضی‌ها گاهی از هوادار سوء استفاده می‌کنند.

چطور؟ 

مثلا می‌گویند صدای هواداران را می‌شنویم اما تصمیمات‌شان دلبخواه هواداران نیست ولی خودم هرجا بودم تعیین‌کننده‌ترین‌عامل هوادار بود. البته ‌منظور هوادار سکوها است. منظور یک سکو با چند تا لیدر نیست. ممکن است یک جایی چندتا لیدر نظری داشته باشند اما یک جا می‌بینید جریان‌سازی نشده و هوادار به معنای واقعی خسته شده از موضوعی و صدایش را تبدیل به فریاد می‌کند تا مسوولان بشنوند. من نه تنها صدای هوادار برایم‌ اهمیت داشت و آن را وظیفه می‌دانستم بلکه پچ‌پچ هواداران هم‌ برایم ‌اهمیت‌ داشت تا قبل از اینکه به فریاد تبدیل شود صدای آنها را بشنویم و ببینیم هواداران چه می‌خواهند.

به علی دایی و برخورد بد با او اشاره کردید. تصمیم کنار گذاشتن او از پرسپولیس فوتبالی بود؟ 

من نبودم‌ اما اگر بودم قطعا نمی‌گذاشتم چنین اتفاقی رخ دهد. درباره غیرفوتبالی رفتن او هم چون نبودم نمی‌توانم اظهارنظر کنم. من هم مثل شما شنیده‌ها دارم و تحلیل دارم. فقط این رفتار با یک اسطوره را بسیار بد می‌دانم و هیچ توجیهی را برای آن نمی‌پذیرم. حالا می‌خواهد هرکسی این تصمیمات را بگیرد برای کنار گذاشتن یک اسطوره فقط باید دلیل فنی داشته باشید.

حضور برانکو هم‌ خواست هواداران پرسپولیس بود یا تصمیم شخص شما؟‌

نمی‌شد که به‌ هواداران بگوییم که چه کسی را می‌خواهیم بیاوریم. قطبی و برانکو دو گزینه من بودند و رفتم به طرف پیشکسوتان و جلسات متعددی با آنها گذاشتم. اولین جلسه با خود درخشان بود.‌ او فرصت می‌خواست و می‌گفت طارمی و نوراللهی و علیپور... بازیکنان بزرگی می‌شوند و سر سوزنی روی این قضیه تردید نداشت‌ اما هوادار به او فرصت نمی‌داد و اگر شرایط درخشان را درک می‌کردند آن شکل مجبور به استعفا نمی‌شد. با آقای پروین هم حرف زدم و او چون علاقه زیادی به شاگردانش دارد، گفت مگر نمی‌شود با حمیدخان ادامه داد؟ به او فرصت دهید اما به آقای پروین گفتم ‌هواداران نمی‌خواهند. هواداران با ورود من خواهان تغییرات بودند. با پیروانی و بسیاری دیگر از پیشکسوتان حرف زدم و مدیران قبلی هم گزینه‌های من را پذیرفتند. یعنی قطبی و برانکو.‌ من به چلنگر که از همسایه‌های قدیمی ما هست موضوع برانکو را گفتم و حتی به وزیر هم ‌نگفتم تا رسانه‌ای نشود و خودم اقدام به تهیه بلیت کردم و هدایتی را هم در جریان قرار دادم برای تامین پیش‌پرداخت احتمالی .

قرارداد خوبی هم در آن زمان با برانکو ‌بستید که شبیه به ترکمنچای نبود! 

شرط برانکو این ‌بود که هیچ‌کدام از اعضای کادر قبلی نباید بماند. آن زمان بعضی از دوستان کادر فنی از من دلخور شدند چون توقع داشتند آنها را حفظ کنم اما متاسفانه نتوانستم چون تصمیم‌گیرنده ‌برانکو ‌بود. برانکو روی فرد خاصی نظر منفی نداشت. منظورش این بود ترکیب باید جدید باشد و اگر از نفرات قبلی بمانند شرایط را دوست ندارم‌. این از شروط برانکو بود که پذیرفتیم. برانکو می‌خواست فضای قبلی تیم فراموش شود و می‌گفت اگر قبلی‌ها باشند تیم ‌دوگانه می‌شود و یکدلی شکل نمی‌گیرد. اما من آن زمان شرطی برای او گذاشتم. قراردادهای مختلف خارجی را دیده بودم و ترسی از این قراردادها داشتم. یک سمت این قرارداد خب من بودم و پنجاه درصدش آقای برانکو بود که باشخصیت هست و به حق خودش قانع بود و مثل بعضی از مربیان‌ خارجی‌که به فوتبال ما می‌آیند و نقاط ضعف ما را می‌شناسند، نبود و سوء استفاده نکرد و یک نگاه فنی و حرفه‌ای داشت. با بالا و پایین کردن مبلغ به توافق رسیدیم. برانکو به دنبال قراردادی نبود که بعد بخواهد از آن سوءاستفاده کند. یکسری آفرها مثل دربی و صعود به آسیا در قراردادش گذاشتم. برانکو چمدانش را تا ترکیه بسته بود و فکر نمی‌کرد می‌خواهیم با او در ترکیه قرارداد ببندیم! می‌خواستم به تیم شوک مثبت وارد شود و از او خواستم بیاید روی سکوها بنشیند تا مردم به ورزشگاه بیایند.

جالب شد! ادامه‌ دهید. 

بله آن زمان حساسیتی بین ما و عربستانی‌ها وجود داشت و با آمدن برانکو ما رکورد زدیم چون ۱۳۰ هزار تماشاگر به استادیوم آمدند. بلیت‌ها را به آقای هدایتی و کاشی پرسپولیس گفتم بخرند تا هواداران به‌طور رایگان به استادیوم بیایند. یک روز ماندگار در فوتبال کشور رقم ‌خورد. این شوک و استارت قهرمانی پرسپولیس از همانجا زده شد. برانکو و قطبی به پرسپولیس‌و فوتبال ما اشراف داشتند و احساس کردم بیشتر به سمت برانکو تمایل عمومی وجود دارد و این انتخاب را انجام دادم. بازی را هم بردیم، چیپ طارمی و شادی پس از گل او به نشان سر بریدن که حرکت بازیکنان آنها را پاسخ داد و یک بازی ماندگار شد.

از بقیه ماجرا قبلا گفتید و می‌گذریم. کمی جلوتر برویم! بعضی‌ها گفتند برانکو به دلیل غیر فوتبالی رفت. قبول دارید؟

عشق برانکو آمدن به ایران بود. او با عشق به پرسپولیس آمد و هیچ‌وقت نشنیدم که او صحبت از پول کرده باشد. حتی مواقعی که می‌خواستم به او پول بدهم، می‌گفت نه من و نه دستیارانم! این پول را به بازیکنان بده. اولویت او تیم بود تا از نظر روانی به‌ حد مطلوب برسد. این ‌آدم برای پول نمی‌رود! فکر ‌می‌کنم‌ یک‌ بی‌معرفتی هم ‌به او شد که با وجود او به مربی دیگری برای تیم ملی فکر کنیم. یعنی کم‌هزینه‌ترین و پرفایده‌ترین ‌مربی در آن مقاطع برای تیم ‌ملی آقای برانکو بود. در دسترس هم بود و ‌موفقیت‌های زیادی هم‌ با پرسپولیس به دست آورده بود ‌که خودش و تیم‌ اشباع شده بودند و این توقع وجود داشت که راه را برای او باز می‌کردیم. اینها مسائل غیرفنی است که قالب بود و برانکو رفت.

دستوری از بالا آمده بود که برانکو هرچه جام ‌گرفته دیگر کافی است؟ 

اخلاقم این است در مقاطعی که نیستم اظهارنظری نکنم چون‌ ممکن است حقی از کسی ضایع شود. من هم ‌مثل شما می‌گویم ‌معلوم ‌بود تصمیم غیرفنی و غیر حرفه‌ای بود.

اگر شما بودید اجازه می‌دادید اینطور تصمیم گرفته شود که برانکو برود؟ 

محال بود اجازه بدهم او برود. مگر می‌شد مربی بهتر از او آورد؟ دوست دارم یک نکته‌ای را اینجا اضافه ‌کنم‌ درباره آقای گل‌محمدی. بگویم؟!

بفرمایید! 

آن زمان‌که اشتباه کردند و برانکو را از دست دادند اما الان نباید این اشتباه تکرار شود که گل محمدی را از دست بدهیم. الان مربی بهتر از گل‌محمدی برای پرسپولیس نیست؛ حتی برانکو. الان برای بازی‌های آسیایی پرسپولیس فقط گل‌محمدی را می‌خواهد چون با بچه‌ها شناختی‌ کافی از هم ‌دارند. بچه‌های پرسپولیس هم‌قسم شدند راه سال‌های گذشته را تا انتها بروند. ما نفس بچه‌های تیم را نشکنیم! برای همه بازیکنان تاریخ احترام قائلم اما یک نسل زلال در تمام ‌تاریخ در همین فصل است. ضمن احترام به همه پیشکسوتان تک تک اینها قابل احترام هستند. هیچ‌وقت از بازیکنان و کادرفنی کم‌کاری و کم‌فروشی ندیدیم .

بین صحبت‌های خود گفتید برای برانکو شرط گذاشتید که سه دستیار ایرانی کنار خودش داشته باشد. یحیی هم جزو همان افراد بود؟ 

یحیی آن زمان تیم‌ داشت، اما یکی کریم باقری بود و یکی علی کریمی بود و افشین پیروانی هم ‌به عنوان‌ سرپرست تیم. اینها را من با برانکو به توافق رسیده بودم و همین‌طور آقای هاشمیان. یکی، دو گزینه دیگر هم بود اما مثلا برانکو درباره علی کریمی گفت او نباشد بهتر است و گزینه‌هایت را بیشتر کن و من هم پذیرفتم. می‌خواهم در اینجا اشاره کنم در کنار این بازیکنان سه تن از بهترین‌های تاریخ پرسپولیس در کنار یحیی حضور دارند.

رنجیده شدم و افراد دیگری رنجیده شدند تا اینها به پرسپولیس بیایند. آقای خوردبین از تصمیم من برای اینکه پیروانی جایش را بگیرد بسیار ناراحت بود و ‌مصاحبه تندی علیه من انجام ‌داد اما ضمن احترام به خوردبین تیم نیاز به پوست‌اندازی و ورود نسل جدید داشت. یعنی ما از آن فضای سنتی‌ گذشته به یک فضای به‌روز رسیدیم.

من پرسپولیس نوین را می‌خواستم و فکر می‌کردم با این دستیاران شدنی است. من فقط برانکو را به پرسپولیس نیاوردم، کریم باقری هم‌ من خواهش کردم، از افشین پیروانی هم خواهش کردم. صبح روزی که‌ پرواز برانکو به تهران نشست، می‌خواستیم ‌جلسه بگذاریم تا پیروانی جانشین ‌خوردبین شود. آن زمان پیروانی در تیم ملی حضور داشت و ‌جدایی او مستلزم ‌هماهنگی‌هایی بود و همه این‌ کارها را انجام ‌دادیم و از خوردبین برای این‌کار اجازه گرفته بودم و در جریان قرار داشت تا در جایی دیگر و با پست جدید در باشگاه فعالیت کند و پیروانی جانشینش شود و همینطور کریم باقری و هاشمیان. ‌وحید هاشمیان‌ خودش نپذیرفت.

برانکو موافق حضور او بود اما هاشمیان گفت اگر از آلمان بیایم، می‌خواهم با دست پر به ایران بیایم و اول در آنجا تجربه‌ کسب کنم. وحید گفت چون پرسپولیس جای خودآموزی نیست. من دوست دارم اگر بیایم به عنوان نفر اول به این ‌تیم بیایم.

به یحیی و کادر فنی پرسپولیس اشاره کردید. افرادی که‌ نمی‌خواستند برانکو بماند الان ‌این نظر را درباره یحیی هم ‌دارند؟

نه. به نظر من الان همه می‌خواهند که یحیی باشد اما باید شروط یحیی را پذیرفت و فراهم کرد. به نظر من هرچی که یحیی می‌خواهد باید در اختیارش بگذاریم! چنین فرصتی با این کادر و این بازیکنان که باهم مچ شوند و یک مجموعه یکدست شوند زمان می‌خواهد و این زمان را نباید از دست‌ داد. شروط یحیی هرچی هست وزارت و سازمان ‌خصوصی‌سازی و هیات‌مدیره بپذیرند چون می‌دانم گل‌محمدی شروطش برای خودش نخواهد بود. او هدف و آرمان‌های عالی برای باشگاه متصور است.

درخواست‌های او برای بازی‌های آسیایی است. قشنگ نیست اما مگر می‌شود با کشوری مثل عربستان مقایسه نکرد؟ ببینید، عربستان می‌رود سراغ مسی و رونالدو اما ما چی؟ یحیی و افشین و کریم هرچه می‌خواهند فراهم ‌کنند تا غرور ملی را اینها رقم بزنند. این تیم و این بازیکنان را می‌بینم که در آسیا موفق می‌شوند. شما بیرانوند را ببینید! می‌گوید هر پیشنهادی بشود، نمی‌روم تا قهرمانی با پرسپولیس را به دست بیاورم.

تک تک بازیکنان این اراده را دارند. شما دربی حذفی را ببینید! ثانیه آخر گل خوردند و خیلی از هواداران از ورزشگاه رفته بودند اما پرسپولیس خودش را نباخت و به بازی برگشت. این تیم قابل احترام و با اراده است.

شما همیشه معروف بودید و هستید به شفاف‌گویی. بی‌پرده بگویید فردی از بیرون باشگاه پرسپولیس در رفتن برانکو  نقش داشت؟ 

تایید می‌کنم مداخلات افراد اطراف آقای وزیر در پرسپولیس را. مثلا افرادی به من می‌گفتند که می‌خواهیم شما برگردید پرسپولیس. می‌گفتم به کجا وصل هستید؟ می‌دیدم وصل هستند به اطرافیان ‌او که هیچ‌کاره هستند و در سلسله‌مراتب تصمیم‌گیری   نیستند .

تایید می‌کنید این دخالت‌ها در باشگاه پرسپولیس از افرادی که سمت نداشتند وجود داشت؟ 

بله .

پس در کنار گذاشتن برانکو نقشی نداشتند؟‌

در این باره حرفی نمی‌زنم! اینکه گفتند برانکو بماند یا برود را نمی‌گویم. اما اطرافیان وزیر در امور پرسپولیس دخالت می‌کرد را تایید می‌کنم.

در امور استقلال ‌هم ‌دخالت می‌کردند؟ 

این را اصلا نمی‌دانم!

کمی از این بحث فاصله بگیریم.‌ به عنوان‌یک‌ مدیر که سال‌ها سابقه‌ورزشی و فوتبالی دارد به قانون سقف بودجه برای تیم‌ها اعتقادی دارید؟ 

اینها نمی‌توانند قیمت مرغ و تخم‌مرغ را ثابت نگه دارند! مرغ و تخم‌مرغی که خوراک و همه چی آن ایرانی است و ربطی به دلار ندارد. در این موارد ما هرروز با یک قیمت مواجه می‌شویم. بعد در فوتبال که از یکی دو، صنعت برتر است چطور می‌شود سقف قائل شد؟ آن‌هم سقف ریالی! نشدنی است.‌ مثلا پرسپولیس باید مقابل تیم‌های عربستانی بازی کند که می‌روند رونالدو دیگر ستارگان بزرگ را جذب می‌کنند و اصلا چیزی به اسم سقف وجود ندارد. ببینید، عربستان‌ چقدر هوشمندانه رفتار کرد.

شاید از لحاظ سیاسی قشنگ نباشد این را می‌گویم اما عربستانی که ‌داخل جنگ است یعنی کشورش در جنگ با یمن است با آوردن رونالدو این کشور را تبدیل به یک کشور فوتبالی کرده است. قبلا که صحبت از عربستان می‌شد این کشور با خشونت‌ها و عدم رعایت حقوق شهروندی در کشور خودش یاد می‌شد یا جنگش با یمن مطرح‌ بود. اما مقامات آنها با زیرکی تمام رفتند بازیکنانی مثل رونالدو را جذب کردند. یعنی هر مبلغی که رونالدو می‌گفت اینها پرداخت می‌کردند چرا که فقط بحث فوتبالش نبود. چرا؟ چون دیدگاه‌ها در مورد عربستان و جنگ و آن بلایی‌های که بر سر مردم یمن می‌آورند را بیاورند به سمت فوتبال و این کار را هم کردند.

چقدر می‌شود با فوتبال فضای جامعه را تطهیر کرد اما ما ماندیم که گولسیانی را می‌توانیم ‌حفظ کنیم یا نه! بازیکنی که ‌گفته قراردادش ریالی شود نمی‌ماند. مگر می‌شود؟ یعنی چی؟ آنهایی که این حرف‌ها را می‌زنند قطعا فوتبالی ‌نیستند اما حرف فوتبالی‌ها و ورزشی‌ها را بشنوند. اینجا بنگاه آهن نیست که این حرف‌ها را بزنیم. ‌

آقای تاج و دیگر دوستان که برای من قابل احترام هستند، اما اینها در کار آهن هستند و می‌توانند درباره کار آهن اظهارنظر کنند اما اینکه بخواهند در فوتبال اینگونه اظهارنظر کنند معلوم‌ می‌شود که صدای ورزش را نمی‌شنوند. صدای فوتبالی‌ها را نمی‌شنوند. ‌اگر ‌سقف قرارداد بگذاریم‌ چه اتفاقی رخ می‌دهد؟‌ مگر می‌شود بازیکنی را به خاطر عشق حفظ کرد؟ یا به خاطر رنگ و کشور نگه داریم؟ نه! بازیکن می‌رود و چند تا بازیکن ‌خارجی ‌هم ‌بخواهد بیاید آنها را هم ‌نمی‌گذارند. به هیچ‌وجه این‌ را منطقی نمی‌دانم‌ و یک‌ نگاه کاملا دلال مسلکانه مثل بعضی املاکی‌ها وجود دارد.

دنیای فوتبال یک‌ دنیای آزاد است که رونالدو را از بهترین تیم‌های ‌دنیا می‌آورند به عربستان. عربستانی که سطح ‌فوتبالش سطح‌ سه فوتبال دنیا است. این پول‌ها است‌ که بازیکنان‌ را می‌آورد وگرنه ‌نمی‌دانم ‌اشتباه لپی رونالدو بود یا جغرافیای او که فکر می‌کرد رفته آفریقا! به قدری برایش عربستان ‌ناشناس بود که ‌نمی‌دانست ‌به کجا می‌رود اما باید در نظر داشت به خاطر چه پولی به آنجا می‌رود. ما مگر می‌توانیم جلوی این همه بازیکنان که با ‌پول جابه‌جا می‌شوند را بگیریم و سقف بگذاریم؟ منطقی نیست و  ان‌شاءالله این قانون را تصحیح‌ کنند .‌

دوره مدیریت شما هم خبری از حواله میله‌گرد و... بود؟

نه. با تاج ‌در هیات‌مدیره پرسپولیس همدوره بودیم اما در جاهای دیگر از این‌چیزها بود!

آقایان ساکت و نصیرزاده‌ در فدراسیون سمت دارند و خودشان‌ هم مدیران دو باشگاه هستند. به نظر شما ممکن است حمایت آنها از وضع این قانون حواشی ایجاد کند؟ لیگ شروع نشده جو فوتبال متشنج ‌ نمی‌شود؟

استان به استان برای ما فرقی نمی‌کند. تیم دوم ‌من تراکتور است. اگر بنا باشد تیم ‌دوم داشته باشم بنا بر دلایل مختلف تراکتور است و تیم اول من هم که ‌همه می‌دانند پرسپولیس است. واقعا ببینید هروقت آقای تاج و ساکت می‌آیند وزن اصفهانی‌ها در فوتبال را به قدری سنگین می‌کنند که شائبه جانبداری را همه حس ‌می‌کنند. اصفهان عشق و جان‌ ما است و فرقی با تهران و جاهای دیگر ایران‌ ندارد. همه ما مردم ایران هستیم و همه عزیز هستند. اما شما (تاج و ساکت) می‌آیید یک جوری رفتار می‌کنید که حتی برای خود اصفهانی هم‌ فضارا تلخ می‌کنید. یعنی به قدری تابلو طرفداری می‌کنند که اگر هم جانبداری نکنند همه فکر می‌کنند جانبداری می‌کنند.

خواهش می‌کنم فضا فضای ورزشی باشد و به دور از جانبداری. چرا مثلا باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس حس کنند آن اهلیت در فدراسیون نیست و جانبداری وجود دارد و احتمالش هست که داوری گذاشته شود که ‌به نفع یک تیمی سوت بزند یا قوانینی در نظر بگیرند که نفع یک تیم و به ضرر یک‌ تیم‌ باشد؟ باید نقطه اطمینان همه هواداران و همه باشگاه‌ها فدراسیون باشد اما گاهی فدراسیون این جانبداری را می‌کند و نمی‌تواند بی‌طرفی خودش را اثبات کند مخصوصا زمانی که تاج و ساکت کنار هم قرار می‌گیرند این موضوع مشهود است.

صحبت از تغییر و تحول در مدیریت پرسپولیس است و حتی شاید تا روز دوشنبه و وقتی این مصاحبه منتشر شد شاهد تغییرات در بدنه مدیریت باشگاه باشیم. نظر شما در این باره چیست؟

هیچ کم و کاستی در این تیم نمی‌بینم. هیات‌مدیره خوب، مدیرعامل خوب، کادرفنی خوب، بازیکنان خوب. خواهش کردم که نیازهای یحیی را برطرف کنند تا بماند. حالا همان خواهش را درباره هیات‌مدیره و مدیرعامل این تیم دارم. در نظر داشته باشید اگر درویش برود ممکن است یک درصد هم من شانس مدیریت در این تیم را داشته باشم اما برای ما نباید منافع فردی ملاک باشد ما باید تیم برای‌مان مهم باشد.

درویش بهترین عملکرد را داشته بدون هیچ حاشیه‌ای. او چه حاشیه‌ای داشته؟ کجای کارش ایراد داشته؟ البته که هیچ‌کس بی‌عیب و ایراد نیست اما او حرمت هواداران و پیشکسوتان را داشته و مقبولیت خوبی نزد هوادار و پیشکسوت دارد و حالا هم رابط خوبی بین او و کادرفنی هست. چون آن اوایل معلوم بود گل‌محمدی و درویش با هم یکی نبودند اما الان باهم کنار آمدند. به هر دلیلی حالا باهم همکاری دارند لذا خواهشمندم از وزیر و حالا سازمان خصوصی‌سازی یا افراد دیگر که فکر می‌کنند می‌توانند دست به تغییرات بزنند در هیچ وعده‌ای نزنند مگر اینکه نظر گل محمدی اینطور نخواهد!

واضح‌تر بگویید یعنی چه که مربی بخواهد با مدیر کار کند یا نه؟

عرض من این نیست که مدیرعامل کمرنگ شود و سرمربی جای مدیرعامل تصمیم بگیرد. نه! اما می‌دانم توقعات گل محمدی صرفا فنی است و آقای درویش هم توقعاتش تامین بودجه لازم برای به دست آوردن قهرمانی است. در این مقطع خاص توجه خاص به درخواست‌های هیات‌مدیره و مدیرعامل و کادرفنی داشته باشند .

درباره موضوع مالکیت باشگاه پرسپولیس و گاهی جدال‌های پنهان و آشکار و وزارتخانه با سازمان خصوصی‌سازی چه نظری دارید؟ بالاخره نهاد تصمیم‌گیرنده کیست؟

سازمان خصوصی‌سازی خیلی دخالت می‌کند. چند درصد سهام فروختند؟ با ده درصد که نمی‌توانند قدرت تصمیم‌گیری داشته باشند هر زمان سهام ۵۱ درصد به‌ نام آنها شد، بیایند و تصمیم بگیرند! فعلا که تیم برای وزارت است و پاسخگو هم باید وزارت باشد. کسی سازمان خصوصی‌سازی را نمی‌شناسد! لذا خواهش می‌کنم برخوردهای غیرورزشی با این دو تیم نشود. احساس می‌شود قربان‌زاده رفتارهای غیرورزشی با این دو تیم دارد. اجازه بدهند آقای وزیر و اعضای مجمع با اختیارات کاملی که دارند، بتوانند تصمیمات خوبی بگیرند و الان وقت این دعواها نیست. به پرسپولیس آسیب وارد می‌شود. حیف است آقای قربان‌زاده روی این مسائل الان بخواهد پافشاری کند.

سوال پایانی در خصوص اختلاف پیش‌آمده در زمان مدیریت شما با محمود خوردبین سرپرست سابق پرسپولیس است. در این باره و علتش توضیح می‌دهید؟

با تیم رفته بودیم عربستان و قاعدتا همه کاره تیم سرپرست تیم است و اصلا ضرورتی ندارد که مدیرعامل باشد یا نباشد. به آنجا رفتیم و تیم میزبان باید تامین‌کننده امکانات تیم میهمان باشد. مثلا اگر النصر یا الهلال به ایران بیاید زمین ورزشی و هتل و اتوبوس و همه‌چیز تیم مهمان مسوولیتش با ما است. در آن مقطع رفتیم به عربستان و مثلا از امروز که به آنجا رسیدیم تا فردا هم می‌خواستیم بازی کنیم و هم به زیارت خانه خدا برویم و برای خودمان هم دعایی بخوانیم.

در آن زمان گفتند که تیم زمین تمرین ندارد و نژادفلاح رفته به زیارت، اولا که این کارها برعهده سرپرست است و ربطی به من نداشت. دوما تیم میزبان باید امکانات را تامین می‌کرد. ضمن اینکه تمرین با توپ نداشتیم و در حد یک عرق‌گیری بود که معمولا همه می‌دانند در محوطه هتل انجام می‌شود . چون طی صحبتی که با آقای خوردبین داشتم به او گفته بودم می‌خواهم از شما در جایی دیگر استفاده کنم و پیروانی را به عنوان جانشین شما انتخاب کردم، خواستند کمی به اصطلاح شیطنت کنند و آن حرف را زد. در حالی که اینطور نبود و من کارم را رها نکرده بودم که به زیارت بروم‌، حرف‌های او بی‌تقوایی و غیرحرفه‌ای بود اما من به حرمت ایشان، خویشتنداری کردم و پاسخی نداده بودم.

منبع: روزنامه اعتماد

انتهای پیام/

کد خبر 4933

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =